یه فرصت به من بده که غلط ببوسمت... و تمام طول سال را جریمه ام کن... که از روی آن هزار بار تمرین کنم! سخت کار میکرد اما حلال.هیچ وقت دست خالی نمیومد خونه. پسر جوانی در کتابخانه از دختری پرسید: مزاحم نیستم اگه کنارت بشینم...؟ دختر جوان با صدای بلند گفت: نمیخام یه شب هم با شما بگذرونم... تمام دانشجویان به پسر که بسیار خجالت زده شده بود نگاه کردند... پس از چن دقیقه دختر به سمت آن پسر رفت و درکنار میزش به او گفت: من روانشناسی میخونم و میدونم مردها به چه چیزی فک میکنن...گمون کنم شمارو خجالت زده کردم ، درسته؟! اینک پسر با صدای بسیار بلند گفت: 200 دلار برای یه شب...!خیلی زیاده!!! و تمام آنانی که در کتابخانه بودند به دختر نگاهی غیر عادی کردند... پسر در گوش دختر زمزمه کرد: من حقوق میخونم و میدونم که چطور شخص بی گناهی رو گناهکار جلوه بدم...! پسر : سلام عزیزم ، چطوری؟ دختر : سلام گلم ، خیلی بد... پسر : چرا؟ چی شده؟ دختر : باید جدا بشیم... پسر : چرا؟ دختر : یه خانواده ای من رو پسندیدن واسه پسرشون ، خانواده منم راضین... الانم باید ازت تشکر کنم بخاطر همه چیز و باید برم خونه ، چون مادر پسره اومده میخواد من رو ببینه... پسر : اشکات رو پاک کن ، تا بهتر به چشم بیای... چون مادرم نمیخواد عروسشو غمگین ببینه! - - - - - - - - - - - امیدوارم این روز برای همه اتفاق بیفته چند روزی میشه یه صدایی توی گوشم میپیچه اره یه صدای اشنا اشناتر از خودم به خودم صدایی که قبلا خیلی میشنیدم ولی..... صدایی که باهاش اروم میشم صدای تو صدای تو که میگی هنوزم دوستم داری وقتی نمیدونی تو دلت چی میگذره ! وقتی نمیدونی از این دنیای لعنتی چی میخوای! وقتی قبل از اینکه چیزی رو بخوای اون چیز نابود میشه ! وقتی همه باهات قهرند! وقتی نفــــــــــــــــــرین شده ای ! چه دلیلی داره که ارزویی داشته باشی؟ چه دلیلی داره چیزی رو دوست داشته باشی ؟ چه دلیلی داره به زندگی ادامه بدی؟
از خودم دور میشوم
آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود
چگونه بگویم ؟ اصلا از چی بگم ؟ از این همه تنهایی ؟ یا از این مرحم تنهاییم که فقط سیگار شده ؟ ولی بدون این مرحم الان جای خالیه تورو واسم پر میکنه . منو درک میکنه . . . . . ! همون کارایی که تو هیچوقت نکردی . . . !!!! یا کسي از کنارشون بره حوصله ندارن نازشو بخرن که برگرده . . . . اونا آدماي بي احساسي نيستن . . . اونا بي معرفتو نامرد نيستن . . . يه زموني يه کسايي وارد زندگيشون شدند که يه سري باوراشونو از بين بردن . . . . !!!!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد
ادامه مطلب
تا به تو نزدیکتر باشم
این روزها . . .
" خیال "
تنها راه با تو بودن است !
دست هایی ست
که از بیم آغـــــوش شدن
توی جیبم محــــکم مشت کرده ام
وقتی عابری که عطر تو را به تن زده
تو نیستی !
تمام شد !
امروز با تو بودن
یا نبودن فرقی ندارد...
سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...
من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!!
Design By : MohammadDesign.IR |