♥♥♪♫سنسیز گون لر♫♪♥♥

داستانی از تفکرات امروزی جامعه امروزی

مگه کارگرا چشونه؟؟
خدایی نکرده ازدیوار مردم رفتن بالا خلاف میکنن دست کج دارن؟؟
مگه غیر اینه که برای یه لقمه نون حلال صبح تا شب تو سرما و گرما زیر نو افتاب تابستون تو برف زمستون دارن کار میکنن برا آبروشون؟

یه روز تو راه دانشگاه تو تاکسی یکی اومد نسشت کنارم هی خودشو میکشید اونور گفتم عمو راحت بشین برگشت گفت نه من کارگرم از سر کار میام لباسم خاکیه بهش گفتم نه اقا خاک رو لباس تن کارگرا برکته :) یه طور مظلومانه نگاه کرد بعد راحت نشست

حرف هایی هم از مادرم شنیدم که یکی از بچه محلامون هرجا میره خواستگاری به خاطر اینکه کارگره بهش زن نمیدن 

چرا آخه؟؟!!

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392ساعت 20:15 توسط ♣DaYaN♣|

بانوی سرزمینم ارزش خودت را بدان .......

بدان که تو قرار است شیرین......لیلی......پرنسس.....تمام هستی یک مرد باشی......قرار است چشمانت گرما بخش مردی باشد............. قرار است آغوشت لطیف ترین جایگاه مردی باشد......قرار است موهایت نوازشگر بی خوابی های مردی باشد....... قراراست شخصیتت اوج غرور مردی باشد..پس ارزش خودت را بدان.

نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392ساعت 19:50 توسط ♣DaYaN♣|

براــے نوشتن از تــــــــو قافیه لازم نیست!

زیرآ...

قآفیه هم برآــے وصف تو ڪم می آورد!!!

پس بـے قآفیه...

روـے בفتر בلم...

בر صفحه ــے گونه هایم...

بآ خط قطره ـے اشڪ...

مـے نویسمــ :

♥ ♡ בوســـتت دآرمـــــ بهترینم ــــ ♥ ♡   


تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

نوشته شده در سه شنبه 5 آذر 1392ساعت 17:15 توسط ♣DaYaN♣|

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 16 صفحه بعد


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
Design By : MohammadDesign.IR