پسر : سلام عزیزم ، چطوری؟ دختر : سلام گلم ، خیلی بد... پسر : چرا؟ چی شده؟ دختر : باید جدا بشیم... پسر : چرا؟ دختر : یه خانواده ای من رو پسندیدن واسه پسرشون ، خانواده منم راضین... الانم باید ازت تشکر کنم بخاطر همه چیز و باید برم خونه ، چون مادر پسره اومده میخواد من رو ببینه... پسر : اشکات رو پاک کن ، تا بهتر به چشم بیای... چون مادرم نمیخواد عروسشو غمگین ببینه! - - - - - - - - - - - امیدوارم این روز برای همه اتفاق بیفته
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در چهار شنبه 19 آذر 1393
ساعت
12:46 توسط ♣DaYaN♣آخرين مطالب
Design By : MohammadDesign.IR |